فرهنگی هنری

راهنمای جامع نوشتن کتاب

موضع بگیرید

ضرب الاجل ها خوب هستند، اما پیروی از توصیه های داگلاس آدامز می تواند بسیار آسان باشد:

من عاشق ضرب الاجل هستم. من عاشق صدای غوغایی هستم که در حین گذر از آنها پخش می شود.

دو ترفند وجود دارد که به شما کمک می کند تا در واقع ضرب الاجل خود را رعایت کنید، و انجام این کارها قبل از شروع نوشتن ضروری است وگرنه هرگز کتاب خود را به پایان نخواهید رساند.

اولین مورد کمی ترسناک است، اما تفاوت زیادی ایجاد خواهد کرد.

وقتی ضرب الاجل خود را تعیین کردید، بروید به همه کسانی که می شناسید بگویید. ضرب الاجل خود را در رسانه های اجتماعی ارسال کنید و چیزی شبیه به این بگویید:

اینجا. ما حتی کار را برای شما آسان خواهیم کرد. کافیست روی دکمه اشتراک گذاری زیر کلیک کنید تا این توییت را ارسال کنید و جای خالی را با مهلت خود پر کنید:

دارم روی یک کتاب جدید کار می کنم! مهلت من ____ است (مهلت خود را پر کنید)، بنابراین دفعه بعد که صحبت می کنیم در مورد آن از من بپرسید. برانگیخته!

شبکه های اجتماعی ندارید؟ اشکالی ندارد. فقط به پنج دوست ایمیل بزنید.

مهم: توصیه نمی کنم درباره ایده کتاب خود صحبت کنید. صحبت کردن در مورد این ایده در واقع می تواند انگیزه کار روی کتاب شما را از بین ببرد.

اما من به شدت توصیه می کنم در مورد ضرب الاجل کتاب خود صحبت کنید زیرا انسان ها به طور طبیعی از ناامید شدن یکدیگر اجتناب می کنند. وقتی علناً قول انجام کاری را می دهید، احتمال انجام آن بسیار بیشتر است!

پس برو جلو مهلت خود را به اشتراک بگذارید همین الان می توانید این کار را انجام دهید. نگران نباش وقتی برگشتی اینجا خواهیم بود.

سپس به سراغ ترفند بعدی بروید تا ضرب الاجل خود را حفظ کنید.

یک نتیجه تنظیم کنید

ممکن است فکر کنید، “تعیین یک ضرب الاجل خوب است، اما چگونه می توانم به ضرب الاجل خود برسم؟”

پاسخ این است که شما باید یک نتیجه ایجاد کنید. یک پیامد، اتفاق بدی است که اگر ضرب الاجل خود را رعایت نکنید، اتفاق می افتد.

شاید برای یک موسسه خیریه که از آن متنفر هستید، چکی بنویسید، مثل انجمن اتانازی توله‌سگ‌ها، آن را به یکی از دوستانتان بدهید و بگویید: «اگر مهلتم را نرسیدم باید این چک را بفرستید».

یا شاید می گویید که اگر ضرب الاجل خود را به پایان نرسانید، لذت گناه را کنار می گذارید، مانند بستنی، شراب، تلویزیون یا بازی تلفنی مورد علاقه خود.

یک عواقب واقعاً سخت را برای مهلت نهایی خود تعیین کنید و سپس چند پیامد کمتر شدید را برای ضرب الاجل هفتگی خود تعیین کنید.

هر چیزی که انتخاب می کنید، نرسیدن به ضرب الاجل خود را واقعاً سخت کنید.

چرا؟ چون نوشتن سخته! اگر می خواهید کتاب بنویسید، باید نوشتن را سخت تر از نوشتن کنید.

اگر می خواهید کتاب بنویسید، باید نوشتن را سخت تر از نوشتن کنید. تنظیم یک پیامد سخت به شما در انجام این کار کمک می کند.

با ایجاد یک پیامد، نوشتن را سخت‌تر از نوشتن واقعی می‌کنید و این ترفند ساده باعث می‌شود شما را به پایان برسانید.

یک قصد تنظیم کنید

این آخرین مرحله قبل از شروع نوشتن است، اما پنهانی یکی از مفیدترین آنهاست.

یک قصد تعیین کنید

مطالعات نشان داده‌اند که وقتی هدفی دارید، مانند کار کردن بیشتر یا نوشتن یک کتاب، و تصور می‌کنید کجا، چه زمانی و چقدر قرار است کاری را انجام دهید، احتمال اینکه واقعاً آن را انجام دهید بسیار بیشتر است.

پس این کار را با من انجام دهید:

چشمان خود را ببندید و فضای ایده آل نوشتن خود را تصور کنید، مکانی که قرار است زمان نوشتن خود را بگذرانید. شاید این یک کافی شاپ یا دفتر خانه شما یا یک صندلی در کنار پنجره مورد علاقه شما باشد.

بعد، تصور کنید ساعت چند است. آیا صبح است؟ بعد از ظهر؟ اواخر شب بعد از اینکه همه به رختخواب رفتند؟

در نهایت، خود را در حال نوشتن تصور کنید و ببینید که به هدف روزانه خود برای تعداد کلمات می‌رسید. تصور کنید رسیدن به هدفتان چه حسی دارد. عالی؟ یک تسکین؟

سپس، همه اینها را بنویسید و قصد خود را در جای خود قفل کنید. اکنون که یک برنامه زمانبندی برای نوشتن دارید، آن را دنبال کنید!

بنویس!

توجه داشته باشید که این مرحله یازدهم است.

اکثر مردم از اینجا شروع می‌کنند، اما بدون پایه‌ای که در ده مرحله قبلی ایجاد کرده‌اید، خودتان را برای شکست آماده می‌کنید.

ده قدم اول را نادیده نگیرید!

هنگامی که شروع به نوشتن کردید، این را در نظر داشته باشید:

پیش نویس های اول به طور کلی بد هستند.

سعی نکنید جملات کامل بنویسید. به عقب برنگردید و بی انتها ویرایش کنید.

نه، در عوض تا جایی که می توانید سریع بنویسید. تا جایی که می توانید به “پایان” برسید. از سرعت نوشتن استفاده کنید.

سعی کنید تا جایی که می توانید ناقص بنویسید، نه به این دلیل که می خواهید یک کتاب بد بنویسید، بلکه به این دلیل که نوشتن همیشه اینگونه است: ابتدا یک پیش نویس بد می نویسید و سپس آن را به پیش نویس دوم بهتر اصلاح می کنید – و در نهایت، سه یا پنج. بعداً پیش نویس ها، شما کتاب خوبی نوشته اید.

تفاوت بین نویسندگان مشتاق و نویسندگان منتشر شده در این است که نویسندگان منتشر شده می دانند که تا زمانی که ابتدا یک پیش نویس بد ننویسید، نمی توانید نوشتن خوبی انجام دهید. هر چه سریعتر از آن عبور کنید!

اگر یک نویسنده طبیعی نیستید، کتاب خود را در یک ضبط کننده دیکته کنید و سپس آن را رونویسی کنید. دلیلی وجود ندارد که مجبور شوید کتاب خود را به صورت فیزیکی تایپ کنید. رونویسی آن یک راه کاملاً عملی برای ایجاد یک پیش نویس اول خوب است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا